2.تا عاشورا
هشت واقعه
واقعه اول
• دوم محرم، امام (ع) و یارانش به سرزمین کربلا رسیدند
• زمانی که امام (ع) آنجا فرود آمد، فرمود:" اینجا ، به راستی جایگاه رنج و بلاست"
• وعده این سرزمین را پیشترها جبرییل به پیامبر (ص) داده بود
واقعه دوم
• ابن زیاد حکومت ری را به عمر بن سعد واگذار میکند به شرط رویارویی با حسین (ع)
• عمر از ابن زیاد فرصتی میخواهد تا انتخاب کند
• عمر ، با چهار هزار نفر ، حرکت کرد و فرداى روز رسیدن حسین (ع) به نینوا ، یعنی روز سوم محرم ، به آن جا رسید.
واقعه سوم
• ابن زیاد به دستور یزید، مردم را برای جنگ با حسین بن علی (ع) ترغیب کرد
• شمر، نخستین کسی که به سوی عمر سعد با چهار هزار تن لشگر، حرکت کرد
• شش روز از محرم که گذشت، دسته های سپاه عمر سعد در کربلا، به هم پیوستند
واقعه چهارم
• حر، کاروان امام (ع) را در کربلا متوقف کرد و ابن زیاد را در جریان امور قرار داد
• ابن زیاد در نامه ای، خواست یزید را برای امام (ع) بازگو کرد
• امام جوابی برای نامه نداد
واقعه پنجم
• از عبیداله برای عمر سعد نامه ای آمد و دستور داده شد، مانع رسیدن آب به حسین (ع) و یارانش شود
• روز هفتم محرم، عمرو بن حجاج با پانصد سوار ، مامور بستن آب راهِ فرات شد
• امام (ع)، عبدالله بن ابی حُصین اَزدی بجلی را نفرین کرد
واقعه ششم
• تحمل تشنگی به امام (ع) و یارانش، مخصوصا کودکان بینوا، دشوار شد
• عباس(ع) با سی سوار و بیست پیاده به سمت فرات حرکت کرد
• عباس (ع) با عمر بن حجاج در گیر شد و با مشکهای پر ز آب به خیمه ها بازگشت
واقعه هفتم
• شمر برای خواهر زادگانش امان نامه آورد
• شمر از آنها خواست که با اطاعت از یزید ، جانشان را نجات دهد
• عباس (ع) شمر را لعنت فرستاد بخاطر این پیشنهاد بی شرمانه!
واقعه هشتم
• امام (ع) برای یارانش سخنرانی کرد
• امام (ع) از یارانش خواست که از تاریکی شب استفاده کنند
• یاران امام (ع) پیشنهاد امام را نپذیرفتند