5 . راهنما
1. عاشورا درس میدهد که برای حفظ دین، باید فداکاری کرد. درس میدهد که در راه قرآن، از همه چیز باید گذشت. درس میدهد که در میدان نبرد حقّ و باطل، کوچک وبزرگ، زن ومرد، پیر و جوان، شریف و وضیع و امام و رعیّت، با همدر یک صف قرار میگیرند. درس میدهد که جبهه دشمن با همه تواناییهای ظاهری، بسیار آسیب پذیر است. (همچنان که جبهه بنیامیه، بهوسیله کاروان اسیران عاشورا، در کوفه آسیب دید، در شام آسیب دید، در مدینه آسیب دید، و بالأخره هم این ماجرا، به فنای جبهه سفیانی منتهی شد) درس میدهد که در ماجرای دفاع از دین، از همه چیزبیشتر، برای انسان، بصیرت لازم است. بیبصیرتها فریب میخورند. بیبصیرتهادرجبهه باطل قرار میگیرند؛ بدون اینکه خود بدانند. همچنان که در جبهه ابنزیاد، کسانی بودند که از فسّاق و فجّار نبودند، ولی از بیبصیرتها بودند. اینها درسهای عاشوراست.
بیانات در دیدار فرماندهان گردانهای عاشورا 24/4/1371
2. همهی تاریخ، همهی عالم، مسئلهی عاشورا و حسینبنعلی (علیهالسّلام) و اصحاب وفادار او را با این خصوصیت شناختهاند؛ فداکاری، ایثار در راه خدا و در راه تحقق اهداف الهی؛ لیکن مسئلهی عاشورا فقط این نیست. بله، برجستهترین و نمایانترین خصوصیت عاشورا، همین فداکاری و شهادت است؛ ولی در ماجرای عاشورا حقایق دیگری هم وجود دارد. از آغاز حرکت از مدینه، بذر بصیرت پاشیده شد - این یکی از خصوصیات حادثهی عاشوراست.
بیانات در دیدار اقشار نمونه بسیج سراسر کشور 6/9/1390
3. اوّلین عبرتی که در قضیه عاشورا ما را به خود متوجّه میکند، این است که ببینیم چه شد که پنجاه سال بعد از درگذشت پیغمبر صلواتاللَّه و سلامه علیه، جامعه اسلامی به آن حدّی رسید که کسی مثل امام حسین علیهالسّلام، ناچار شد برای نجات جامعه اسلامی، چنین فداکاریای بکند؟ این فداکاری حسین بن علی علیهالسّلام، یک وقت بعد از هزار سال از صدراسلام است؛ یک وقت درقلب کشورها و ملتهای مخالف و معاند بااسلام است؛ این یک حرفی است. اما حسینبنعلی علیهالسّلام، در مرکزاسلام، در مدینه و مکه - مرکز وحی نبوی - وضعیتی دید که هر چه نگاه کرد چارهای جز فداکاری نداشت؛ آن هم چنین فداکاری خونینِ با عظمتی! مگر چه وضعی بود که حسینبنعلی علیهالسّلام، احساس کرد که اسلام فقط با فداکاری او زنده خواهد ماند، والّا از دست رفته است!؟ عبرت اینجاست.
بیانات در دیدار فرماندهان گردانهای عاشورا 24/4/1371
4. خیلیها به امام حسین علیهالسّلام مراجعه و او را بر این ایستادگی ملامت میکردند. آنها مردمان بد و یا کوچکی هم نبودند؛ بعضی جزو بزرگان اسلام بودند؛ اما بد میفهمیدند و ضعفهای بشری بر آنها غالب شده بود؛ لذا میخواستند حسینبنعلی را هم مغلوب همان ضعفها کنند؛ اما امام حسین علیهالسّلام صبر کرد و مغلوب نشد و یکایک کسانی که با امام حسین بودند، در این مبارزه معنوی و درونی پیروز شدند.
بیانات در پادگان دوکوهه 9/1/1381
5. اگر حادثه ی کربلا نبود، ما امروز از مبانی و اصول اسلام هم چندان خبری نمی داشتیم و شاید فقط نامی از اسلام به گوش ما میخورد. این خون مقدس و این حادثهی بزرگ، نه فقط کوچک نشد، کمرنگ نشد، ضعیف نشد، بلکه روزبهروز قویتر و برجستهتر و اثرگذارتر شد؛ این یک نمونهی برجسته است.
بیانات در دیدار جانبازان و ایثارگران و خانوادههای شهدای استان فارس 13/2/1387
6. اساس دین با عاشورا پیوند خورده و به برکت عاشورا هم باقی مانده است. اگر فداکاریِ بزرگِ حسینبنعلی علیهالسّلام نمیبود - که این فداکاری، وجدان تاریخ را به کلّی متوجّه و بیدار کرد - در همان قرن اول یا نیمه قرن دوم هجری، بساط اسلام به کلّی برچیده میشد. قطعاً اینگونه است. اگر کسی اهلِ مراجعه به تاریخ باشد و حقایق تاریخی را ملاحظه کند، این را تصدیق خواهد کرد. چیزی که وجدان جامعه اسلامی را در آن زمان برآشفت واسوه و الگویی برای بعدیها شد، همین حادثه عجیبی بود که تا آن روز در اسلام سابقه نداشت. البته، بعد از آن، نظایر بسیاری پیدا کرد؛ اما هیچ کدام از آن نسخهها، مطابق اصل نبود. امّت اسلام، شهیدان زیادی داد. شهدای دستجمعی داد. اما هیچ کدام بهپای حادثه عاشورا نرسید. حادثه عاشورا، در اوج قلّه فداکاری و شهادت باقی ماند و همچنان تا قیامت باقی خواهد ماند. «لایوم کیومک یا اباعبداللَّه.»
بیانات در دیدار جمعی از روحانیون 26/3/1372
7. حرکت امام حسین، حرکت عزّت بود؛ یعنی عزّت حق، عزّت دین، عزّت امامت و عزّت آن راهی که پیغمبر ارائه کرده بود. امام حسین علیهالسّلام مظهر عزّت بود و چون ایستاد، پس مایه فخر و مباهات هم بود. این عزّت و افتخار حسینی است. یک وقت کسی حرفی را میزند، حرف را زده و مقصود را گفته است، اما پای آن حرف نمیایستد و عقبنشینی میکند؛ این دیگر نمیتواند افتخار کند. افتخار متعلّق به آن انسان، ملت و جماعتی است که پای حرفشان بایستند و نگذارند پرچمی را که آنها بلند کردهاند، توفانها از بین ببرد و بخواباند. امام حسین علیهالسّلام این پرچم را محکم نگه داشت و تا پای شهادتِ عزیزان و اسارتِ حرم شریفش ایستاد. عزّت و افتخار در بُعد یک حرکت انقلابی این است.
بیانات در پادگان دوکوهه 9/1/1381